2024-03-29T11:28:27Z
https://mpes.sbu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=14914
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
جایگاه مشارکت و ابعاد آن در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران با توجه به اسناد فرادست
رقیه
فاضل
بهروز
مهرام
رضوان
حسینقلی زاده
محسن
نوغانی دخت بهمنی
هدف: هدف پژوهش، تبیین جایگاه مشارکت در اسناد فرادست و بررسی تطابق این اسناد حول موضوع مشارکت در آموزش و پرورش بود. عدم هماهنگی برنامههای آموزش و پرورش در موضوع مشارکت و تغییر مداوم آن ها، میتواند ریشه در تفسیرپذیری یا سکوت اسناد فرادست در آموزش و پرورش باشد. بر این اساس مطالعه و تحلیل اسناد فرادست نظام آموزشی –بهعنوان منبع اصلی و جهتدهنده به تصمیمگیریهای آموزشی- میتواند باعث شناخت و تبیین جایگاه مشارکت، عوامل سهیم و مؤثر در آموزش و پرورش شود و چگونگی انسجام سازواری جهتگیری اسناد را حول این مفهوم فراهم آورد.مواد و روشها: پژوهش از نظر هدف کاربردی، رویکرد پژوهش کیفی، روش پژوهش، تحلیل اسناد و تکنیک مورد استفاده برای تحلیل دادههای جمعآوری شده، تحلیل مضمون بود. جامعه پژوهش، اسناد فرادست نظام آموزشی بود و نمونهگیری به صورت تمام شمار انجام شد. اسناد مورد بررسی شامل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سیاستهای کلی تحول آموزش و پرورش، مبانی نظری سند تحول آموزش و پرورش (فلسفه تربیت، فلسفه تربیت رسمی و عمومی، رهنامه)، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، برنامه درسی ملی، نقشه جامع علمی کشور و قانون برنامه ششم توسعه بود.بحث و نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که جایگاه مشارکت در هفت مقوله؛ مبانی، اصول، ضرورت، سیاستهای سوقدهنده، الزامات، عرصهها و عوامل و مدلهای مشارکت قابل دستهبندی است. تعارض نظری، ابهام و عدم صراحت، سکوت در برخی ابعاد و غلبه نگاه تک بعدی در مشارکت، سیاستهای بدون پشتیبان در زمینه مشارکت و عدم امتداد سیاستهای کلی در دیگر اسناد؛ باعث عدم انسجام و از دست رفتن جامعیت اسناد آموزش و پرورش در موضوع مشارکت شده است و بازنگری در برخی اسناد همچون سند تحول بنیادین و مبانی نظری آن را ضروری میسازد.در بحث از اصول حاکم بر مشارکت؛ گزارههای متضادی در اسناد فرادست مشاهده میشود که قابل جمع با یکدیگر نیستند. اصل تحلیل هزینه منفعت با اصل تقدم مصالح تربیتی در سیاستها مطابقت نداشته و در بسیاری از مصادیق به تضاد منجر میشود. اگر چه در مبانی نظری بر ابعاد مختلف مشارکت تأکید شده است، اما به میزانی که جایگاه اسناد از سطح کلان دور شده و به عرصه عملی و اجرا نزدیکتر میشود، بعد اقتصادی مشارکت غلبه پیدا کرده و دیگر ابعاد مشارکت تحتالشعاع بعد اقتصادی مشارکت قرار میگیرند. عدم تبیین شفاف مشارکت در دیگر ابعاد مثل بعد حرفهای و تخصصی، والدین یا شوراها و در مقابل در دسترس بودن الگوهای شفاف از تجارب جهانی برای مشارکت در بخش اقتصادی و تقلید از آنها باعث غلبه نگاه تک بعدی به مشارکت شده است و جامعیت اسناد را در موضوع مشارکت به خطر انداخته است. به نظر میآید اسناد فرادست باید میان بخشهای حاکمیتی و غیرقابل واگذاری و بخشهای تصدیگرایانه و قابل واگذاری مرزی تعریف نمایند. اما ابهام نظری و سردرگمی موضع اسناد در تقسیم عینی این وظایف مشهود است. اصلیترین مشکل که جایگاه مشارکت را در اسناد فرادستی آموزش و پرورش متزلزل ساخته است، نداشتن الگویی بومی برای مشارکت و در عین حال استفاده گزارهای و جسته و گریخته از مدلهای لیبرال مشارکت در آموزش و پرورش است. این مسأله ما را به سوی بازنگری در مدلهای مشارکت و تدوین الگویی بومی برای مشارکت رهنمون میکند. بدون در دست داشتن الگویی بومی و مبتنی بر مبانی دینی برای مشارکت، احتمال تأثیر گرفتن از الگوهای لیبرال بسیار بالا خواهد بود و این الگوها ما را به آرمان عدالت اسلامی نخواهند رساند.
آموزش و پرورش
اسناد فرادست
تحلیل اسناد
مشارکت
2021
09
23
13
46
https://mpes.sbu.ac.ir/article_100561_c5a0cdd720356574ac7362a42cb420d1.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
ارائه الگوی سیاستگذاری دانشگاه دیجیتالی (رویکرد کیفی)
حمیدرضا
آراسته
عبدالرحیم
نوه ابراهیم
حسین
عباسیان
کبری
خباره
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی سیاستگذاری دانشگاه دیجیتالی انجام شده است. دانشگاه دیجیتالی مفهومی نوظهور است که به تازگی با حضور فناوری در فضای آموزش عالی، پدیدار شده است. بهترین شکل برای راهبری مفاهیم نوظهور، سیاستگذاریهای درست پیرامون آن پدیده نوظهور است که دانشگاه دیجیتالی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به منظور استفاده درست از ظرفیت عصر دیجیتال و فناوری در آموزش عالی و نظام دانشگاهی، اولین گام تدوین سیاستهایی در این زمینه است تا این مفهوم در رسالت و جایگاه اصلی خودش قرارگرفته و تدریجاً رشد کند.مواد و روشها: بهمنظور انجام پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و روش فراترکیب استفاده گردید. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالهها، کتابها، گزارشهای کاری و انتشارات دانشگاهها به تعداد 2000 بوده که از این میان 67 سند (براساس بررسی چکیده و محتوای سند) انتخاب و تحلیل شد. بهمنظور تحلیل دادهها، از روش کدگذاری استفاده شد بدینصورت که ابتدا کدگذاری باز انجام گرفت، سپس کدهای محوری اولیه تدوین شد و در نهایت با کنار هم قرار دادن کدهای محوری اولیه، کدهای محوری ثانویه تشکیل شد و بدین صورت ابعاد و مؤلفههای سیاستگذاری دانشگاه دیجیتالی تدوین شد.بحث و نتیجهگیری: یافتههای تحقیق حکایت از شناسایی پنج بعد سیاستگذاری شامل سیاستگذاریهای آموزشی، ساختاری، فناورانه، فرهنگی و اقتصادی داشت. سیاستگذاری آموزشی شامل مؤلفههای ارزشیابی دیجیتالی، کیفیت آموزش دیجیتالی، اکوسیستم یادگیری دیجیتالی، محتوای دیجیتالی، برنامه درسی دیجیتالی و فرایند یاددهی یادگیری دیجیتالی بود؛ سیاستگذاری ساختاری شامل سیاستها و قوانین دیجیتالی، مدیریت و رهبری دیجیتالی، ارزشیابی و کنترل دیجیتالی و منابع انسانی دیجیتالی بوده و سیاستگذاری تکنولوژی شامل سیاستهای نرمافزاری، سیاستهای سختافزاری و سیاستهای پشتیبانی شناسایی شد. همچنین، سیاستگذاری فرهنگی شامل مدیریت ارتباطات دیجیتالی، دورههای بینالمللی آموزش عالی، شناخت و نگرش نسبت به دورهها دیجیتالی و دسترسی به آموزش عالی (دورههای دیجیتالی) برابری اجتماعی بود. نهایتاً، سیاستگذاری اقتصادی شامل مدیریت مالی، روشهای تأمین منابع مالی و شیوههای تخصیص منابع مالی دانشگاه دیجیتالی بود. سیاستگذاری در دانشگاه دیجیتالی در چارچوب ابعاد پنجگانه یافتههای این تحقیق قویاً توصیه میشود چرا که هر یک از این ابعاد به بخشی از پدیده دانشگاه دیجیتالی پرداختهاند و در کنار هم منجر به تحقق و توسعه دانشگاه دیجیتالی خواهند شد.
سیاستگذاری آموزشی
ساختاری
فناورانه
فرهنگی و اقتصادی
دانشگاه دیجیتالی
2021
09
23
47
72
https://mpes.sbu.ac.ir/article_101149_4d901d86551da4dcab165b3d93ec7aa0.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
ارزشیابی دورههای آموزش و بهسازی استراتژیک براساس مدل استراتژیک نوئه: مورد مطالعه (مجتمع آموزشی راه رشد)
غلامرضا
شمس
محمد
قهرمانی
فروغ
داوری اقدم
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی دورههای آموزش و بهسازی استراتژیک با استفاده از مدل آموزش و بهسازی استراتژیک نوئه در مجتمع آموزشی راه رشد به انجام رسیده تا با مشخص کردن جایگاه سازمان در مسیر تعالی راه رسیدن به قله کیفیت را برای آن هموارتر سازد.مواد و روشها: روش تحقیق از نوع آمیخته (کمی-کیفی) بود؛ در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی و در بخش کیفی پدیدارشناسی. جامعه آماری، کارکنان بخش اجرایی و آموزشی مجتمع آموزشی راه رشد تهران (N=200) بودند که به روش تصادفی ساده و با فرمول کوکران 132 نفر بهعنوان نمونه برای بخش کمی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته براساس مدل آموزش و بهسازی استراتژیک نوئه استفاده و اعتبار پرسشنامه توسط صاحبنظران تأیید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0.948 محاسبه گردید. روش تحلیل دادهها در این بخش مشتمل بر آمار توصیفی و آمار استنباطی (یو من ویتنی و کروسکال والیس) بود. چالشهای موجود در دورههای آموزش و بهسازی استراتژیک تحت عنوان بخش کیفی پژوهش مورد شناسایی قرار گرفت. جامعه آماری بخش کیفی مشتمل بر مدیران و معاونان آموزشی و معلمان با سابقه بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ملاک محور، تعداد 15 نفر انتخاب و از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته نسبت به جمعآوری اطلاعات اقدام شد. در این بخش، برای تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده از تکنیک کدگذاری سه مرحلهای اشتراس و کوبین استفاده شد.بحث و نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاصل نشان داد که در فرایند رقابت، نیازسنجی، برونسپاری دورههای آموزش و بهسازی، کار تیمی و تسهیم دانش، رضایتمندی و جابجایی شغلی و کاهش زمان و هزینههای دورهها چالشهایی وجود دارد. در ادامه کار، برای چگونگی رفع این چالشها پیشنهادات و سازوکارهایی شناسایی شد که شامل شش مقوله اصلی "برنامهریزی آموزشی استراتژیک"، "بازنگری در شرایط نیازسنجی"، برگزاری دورههای آموزشی گروهی با نظارت و مشارکت گروهها"، بهرهمندی از مزایای برونسپاری در شرایط ایدهآل، مدیریت بهبود و اصلاح دورهها با همکاری واحد نظارت و ارزشیابی و اقدامات سازمانی" میباشد.
آموزش و بهسازی استراتژیک
مدل استراتژیک نوئه
مجتمع آموزشی راه رشد
2021
09
23
73
112
https://mpes.sbu.ac.ir/article_100559_4c7391019b7a770807a22eb676e59cfb.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
توسعه مدل ارزیابی عملکرد مدارس جمهوری اسلامی ایران براساس الگوی کارت امتیاز متوازن (مطالعه موردی مدارس پروژه ایماوا)
محمدمهدی
مهربان هلان
سروش
ملکوتی خواه
علیرضا
علی احمدی
هدف: تحقیق حاضر با هدف "توسعه مدل ارزیابی عملکرد مدارس جمهوری اسلامی ایران" با استفاده از الگوی "کارت امتیازی متوازن" انجام شده است. در همین راستا با تحلیل نتایج پروژه ملی ایماوا (الگوی یک مدرسه ایرانی و اسلامی) و سایر مطالعات تکمیلی، مهمترین شاخصهای کلیدی شناسایی شده است.مواد و روشها: از لحاظ روششناسی، رویکرد پژوهش ترکیبی است. بدین معنا که در گام اول (با رویکرد کیفی) ابتدا به مطالعه اسناد و تحقیقات مرتبط و بررسی اسناد و مدارک جمعآوری شده در پروژه ایماوا پرداخته شد و پس از آن مصاحبههای جمعآوری شده در پروژه (491 مصاحبه با مدیران، معاونین، معلمین و اولیاء دانشآموزان) مورد ارزیابی قرار گرفت که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با بررسی متون 100 مصاحبه با مدیران و معاونین مدارس تحقیق به مرحله اشباع نظری رسید.بحث و نتیجهگیری: در بررسیهای انجام شده 54 شاخص در خصوص ارزیابی عملکرد مدارس جمهوری اسلامی ایران احصاء شد که در قالب 15 مقوله و 5 بعد "مالی"، "فرایندهای داخلی"، "رشد و یادگیری"، "مشتری مداری"(ابعاد مدل کارت امتیاز متوازن متعارف) و بعد "مدیریت و مدرسهداری" قرار گرفتند. در مرحله دوم پژوهش (رویکرد کمی) با استفاده از "پرسشنامه محقق ساخته" و بکارگیری روش "تحلیل سلسله مراتبی و مقایسات زوجی"، مقولههای بدست آمده توسط تعدادی از خبرگان مورد مقایسه قرار گرفتند. از آنجا که مقولهها از درون نتایج بررسی اسناد و مصاحبهها بدست آمده است، روایی محتوایی آن براساس "دیدگاه متخصصین" بررسی شد. همچنین با توجه به مقایسات گروهی انجام شده با استفاده از نرمافزار EXPERT CHOICE، نتایج ارزیابی و بهترین گزینهها انتخاب شد.براساس نتایج حاصل شده از مطالعات، مقولههای "اهداف و راهبردهای مدرسه" و همچنین "مدیریت نیروی انسانی" از بعد "مدیریت و مدرسهداری"، بهعنوان مهمترین مقولهها و "برنامههای بهداشتی مدرسه" از بعد "فرایندهای داخلی" بهعنوان کم اهمیتترین مقوله است.
ارزیابی عملکرد
مدارس
کارت امتیازی متوازن
پروژه ایماوا
تحلیل سلسله مراتبی فاز گروهی (FGAHP)
2021
09
23
113
136
https://mpes.sbu.ac.ir/article_101032_d23db410f4b22771e6f7aeab676a5fb3.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
مطالعه تجربیات دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه تهران از اعمال قدرت در فرآیند پژوهش
رامین
نجفی
اباصلت
خراسانی
محمود
حقانی
محمود
ابوالقاسمی
هدف: پژوهش دانشگاهی معمولاً بهصورت گروهی، تیمی و مشترک انجام میشوند. افراد در این فرآیند به لحاظ هویتی، جایگاه، تواناییها، تیپهای شخصیتی، خواستهها و آرزوهای متفاوتی دارند. ازاینرو، روابط و نابرابریهای قدرت در این فرآیند، جزء ویژگیهای ذاتی آن است. ازآنجاییکه دانشجویان به لحاظ قدرت، عمدتاً نسبت به سایر کنشگران از جمله اساتید و مدیران از قدرت کمتری برخوردار هستند، درک تجارب آنان بیش از سایر کنشگران اهمیت دارد؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش، شناسایی مصادیق اعمال قدرت در فرآیند پژوهش، براساس دیدگاه دانشجویان و فارغالتحصیلان است.مواد و روشها: نظر به هدف این پژوهش مبنی بر اکتشاف و توصیف تجربیات دانشجویان و فارغالتحصیلان از اعمال قدرت در فرآیند پژوهش، طرح این پژوهش، کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. دانشجویان تحصیلات تکمیلی جامعه پژوهش را تشکیل دادهاند. روش نمونهگیری پژوهش، غیرهدفمند و از نوع معیار (ملاکمحور) است. بر این اساس، دانشجویان و فارغالتحصیلانی در این پژوهش مشارکت داده شدند که معیار تجربه پژوهش تیمی و مشترک، در دسترس بودن و موافقت با انجام مصاحبه را داشته باشند. با 19 دانشجو و فارغالتحصیل دانشگاه تهران مصاحبه نیمهساختاریافته صورت پذیرفته است. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش تجزیهوتحلیل استیوک-کولایزی-کین استفادهشده است.بحث و نتیجهگیری: دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه تهران اعمال قدرت در فرآیند پژوهش را با زد و بند، بدرفتاری، تبعیض و بیعدالتی، زورگویی، سوءاستفاده از موقعیت، خلف وعده، نظارت ناکافی/نامناسب و نویسندگیهای غیراخلاقی درک کردند. براساس یافتههای پژوهش، انتخاب استاد راهنما بهصورت لابیگری گروه، نویسندگی زیگزاگی، باندبازی در پذیرش مقالات در مجلات پژوهشی، مهمترین مضامین فرعی زد و بند؛ مشارکت حداکثری دانشجو و بهرهمندی حداکثری استاد از امتیاز پژوهش و استثمار پژوهشی دانشجو توسط استاد، مهمترین مضامین فرعی توصیفکننده زورگویی در فرآیند پژوهش؛ سوءاستفاده استاد از دانشجو به دلیل قدرت مقالهنویسی او، سوءاستفاده استاد از احترام دانشجو برای تعیین ترتیب نویسندگان، سوءاستفاده استاد از نیاز دانشجو به پژوهش، دخالت متعصبانه و مغرضانه استاد داور در ارجاعات دانشجو، دریافت غیراخلاقی اعتبار نویسندگی توسط استاد و حضور پیشفرض مدیر گروه در تمام پایاننامهها یا رسالههای گروه مهمترین مضامین فرعی سوءاستفاده از موقعیت؛ راهنمایی ناکافی استاد راهنما، عدم مطالعه پایاننامه توسط استاد داور و عدم تسلط استاد بر موضوع پژوهش مهمترین مضامین فرعی نظارت ناکافی/نامناسب؛ تبعیض استاد بین دانشجویان براساس حس دین او به دانشجوی خاص و بیعدالتی در نمره پایاننامه دو مضمون فرعی تبعیض و بیعدالتی؛ نویسندگی صوری استاد توسط دانشجو، مقالات نجات و اسامی صوری در آنها، نقش صوری استاد راهنما، اضافه کردن نویسنده مهمان توسط استاد راهنما و حذف نویسندگان واقعی پژوهش، مهمترین مضامین فرعی توصیفکننده نویسندگیهای غیراخلاقی است. ازآنجاییکه دانشجویان {و فارغالتحصیلان}، یکی از مهمترین کنشگران در فرآیند پژوهش به شمار میآیند، باید به درک آنان از اعمال قدرت در این فرآیند توجه نمود؛ زیرا عدم توجه به احساس و درک آنان در مورد چنین رخدادهایی، ممکن است منجر به تغییر یا انحراف از سیاستهای پژوهشی شود؛ بنابراین، ضرورت توجه به سیاستگذاری باز در آموزش عالی و شنیدن صدای تمام کنشگران دانشگاهی، ازجمله دانشجویان و فارغالتحصیلان و مشارکت دادن آنان در فرآیند سیاستگذاری آموزش عالی دوچندان مینماید.
قدرت
زورگویی
پژوهش
دانشگاه
پدیدارشناسی
2021
09
23
137
168
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98520_f084bc5825b6b6797832653fc6787294.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
شناسایی ابعاد و مؤلفههای بالندگی پژوهشی بهمنظور طراحی مدل مفهومی (مورد مطالعه؛ اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه)
حسن
روشنی علی بنه سی
محمد
حسنی
حسن
قلاوندی
هدف: بالندگی پژوهشی اعضای هیأت علمی بهعنوان مکانیسم کیفیت بخشی به نیرویهای مولد علم، عملکرد و اثربخشی دانشگاه را ارتقاء بخشیده و نقش آن را بهمثابه مجموعه متولی جنبههای مختلف جوامع برجسته میسازد. بنابراین هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد و مؤلفههای بالندگی پژوهشی بهمنظور طراحی مدل مفهومی در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه بود.مواد و روشها: این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بود و براساس رویکرد پدیدارشناسی انجام یافته است. جامعه پژوهش شامل تمامی اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه که سابقه فعالیت در پستهایی چون ریاست دانشکده، ریاست دانشگاه، مدیریت پژوهش دانشگاه و دانشکده، سردبیری مجله ISI یا مجله علمی-پژوهشی فعالیت داشتند. 20 نفر از جامعه پژوهش بهعنوان نمونه از طریق نمونهگیری هدفمند مبتنی بر گلوله برفی انتخاب شدند. این تعداد براساس اشباع نظری دادهها تعیین شدند. بدین معنی که نمونهگیری تا زمانی ادامه یافت که نظریهها و دیدگاههای جدیدتری توسط گروه نمونه مطرح نشد. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبه نیمه سازمانیافته بود که به صورت قیاسی پیاده شد. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش، اقدامات زیر انجام شد: تحلیل و بازبینی مقولههای کیفی توسط صاحبنظران و اساتید حوزه علوم انسانی در دانشگاه ارومیه، و روش بازخورد مشارکتکننده که ارائه تفسیرها و تحلیلها به مشارکتکنندگان برای اصلاح و ویرایش بود. شایان ذکر است که برای افزایش اعتبار یافتههای پژوهش، برخی نقل قولهای مستقیم از مشارکتکنندهها نیز در متن مقاله ارائه شده است.بحث و نتیجهگیری: تحلیل دادهها همزمان با مصاحبهها و استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرمافزار تحلیل دادههای کیفی مکس کیودی ای(Maxqda) نسخه 12 صورت گرفت. برای کدگذاری مقولهها، ابتدا کدگذاری باز(کدگذاری آغازین و بدون محدودیت دادهها) در دستور کار قرار گرفته است. برای انجام این کدگذاری، متون (مصاحبههای پیاده شده و یادداشتهای میدانی) را خط به خط خوانده شده و پارهای از آنها را که بیانگر یک مقولهاند، در یک جای گرفته و مقولهها نامگذاری شدهاند. در مرحله بعد، کدها و مقولههای ساخته شده نزدیک به هم را با استفاده از روش کدگذاری محوری در هم ادغام شده و کدگذاری نهایی به شکل انتخابی و گزینشی استخراج شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که 72 کد باز شناسایی شده در این پژوهش در 13 دسته کد محوری قرار گرفت که عبارتاند از دانش روششناسی، دانش تخصصی، دانش سازمانی. مهارتهای حرفهای پژوهش، مهارتهای مدیریتی، مهارتهای فناوری اطلاعاتی و ارتباطی. حقوق مشارکتکنندگان، حقوق مالکیت فکری، پرهیز از رابطه-گرایی، عدم دستکاری در تحقیق. روانشناختی و شناختی و نگرش. در نهایت مقولههای پژوهش حاضر بالندگی پژوهشی اعضای هیأت علمی در چهار بعد دانش، مهارت، اخلاق در پژوهش، ویژگیهای فردی تحلیل و مدل نهایی ارائه شد.
بالندگی اعضای هیأت علمی
پژوهش
شایستگی
آموزش عالی
2021
09
23
169
196
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98523_0164e1243d716dbaaf02e282e193abef.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
شناسایی و ارزیابی فرصتها و چالشهای آینده مؤسسات آموزش عالی با هدف کسب مزیت رقابتی پایدار (مطالعه موردی: دانشگاه صنعتی شاهرود)
حمیدرضا
قاسم زاده
مجتبی
غیاثی
علی اکبر
حسنی
هدف: کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار در مؤسسات آموزش عالی فرآیندی بلندمدت و شامل مراحل مختلفی است. هدف این پژوهش شناخت و ارزیابی فرصتها و چالشهای کسب مزیت رقابتی پایدار میباشد که یکی از مراحل اولیه در راه کسب مزیت رقابتی پایدار و از ارکان مهم آن است. در این پژوهش، فرصتها و چالشهای پیش روی دانشگاه صنعتی شاهرود بهعنوان نمونه موردی بررسی شده است.مواد و روشها: بهمنظور شناسایی عوامل فرصتآفرین یا چالشزا از ابزار آیندهپژوهی مبتنی بر دریافت نظرات خبرگان فعال در حوزه آموزش عالی بهره گرفته شده است. تحلیل یکپارچه متغیرهای تأثیرگذار در آینده با روش تحلیل ساختاری انجام پذیرفته است که خود از روشهای کارآمد و نوین آیندهپژوهی است. در ابتدا از طریق مصاحبه با خبرگان، فرصتها و چالشها شناسایی شده است. از میان اطلاعات جمعآوری شده، 23 فرصت و 30 چالش براساس ارتباط با موضوع پژوهش، انتخاب شده و سپس برای رتبهبندی در اختیار صاحبنظران قرار گرفته است. پس از رتبهبندی متغیرها، روابط متقابل 14 متغیر با استفاده از روش تحلیل ساختاری بررسی شده است. نتایج نظرات دریافت شده پیرامون تحلیل اثرات متقابل توسط نرمافزار میک مک تحلیل شده است.بحث و نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مقولههایی همچون کیفیت ارزیابی عملکرد اساتید، عدم توجه به بازده آموزشی اساتید و تمرکز بیش از اندازه به چاپ مقالات از جمله مهمترین چالشهای حوزه مدیریت منابع انسانی در دانشگاه صنعتی شاهرود است. همچنین، مقولههایی همچون موقعیت خوب جغرافیایی نسبت به دو مرکز بزرگ جمعیتی کشور (تهران و مشهد) و برند صنعتی دانشگاه و داشتن قدرت نسبی در رشته معدن و علوم زمین و برخی رشتههای مهندسی، بهعنوان تأثیرگذارترین فرصتهای دانشگاه صنعتی شاهرود شناسایی شده است.
آینده پژوهی
تحلیل ساختاری
چالش
فرصت
مزیت رقابتی پایدار
2021
09
23
197
220
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98518_a80781a8e05be2309db264466b09bd0f.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت آموزشی برای دانشگاههای کشور
سیده مریم
حسینی لرگانی
محمد
مجتبی زاده
هدف: پژوهش حاضر، در راستای ارتقای مستمر کیفیت و با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت آموزشی دانشگاههای ایران انجام شد.مواد و روشها: پژوهش از طریق رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) با طرح اکتشافی–مدل توسعه ابزار انجام شد. در بخش کیفی پژوهش، از طریق نمونهگیری هدفمند غیراحتمالی، با 18 نفر از خبرگان آموزش عالی، مصاحبهی اکتشافی نیمهساختارمند به عمل آمد. نتایج حاصل از مصاحبهها، از طریق روش نظریهی زمینهای، در سه مرحلهی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، تحلیل شد. در بخش کمی، پس از آنکه، تمام مقولههای تشکیلدهندهی الگوی کیفیت آموزشی دانشگاههای ایران مشخص شد. پرسشنامهای با 77 سؤال طراحی شد. پس از طراحی پرسشنامه، در یک بررسی مقدّماتی، بهمنظور برآورد میزان روایی، پرسشنامه به 42 نفر از صاحبنظران، خبرگان، کارشناسان و اساتید مسلط به موضوع تحقیق و پرسشنامه ارسال شد. در این مرحله، ضریب پایایی 88/0 به دست آمد. پس از اعمال بازخوردهای اصلاحی، نسخه تجدیدنظر شدهی پرسشنامه، روی 166 نفر از خبرگان آموزش عالی، که از طریق نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا شد. در اجرای پرسشنامه اصلی، ضریب پایایی 941/0 به دست آمد. دادههای به دست آمده از پرسشنامهها، از طریق نرمافزار SPSS نسخهی 24 و Amos نسخهی 24 تحلیل شد.بحث و نتیجهگیری: در بخش کیفی پژوهش، در مرحلهی اول کدگذاری باز، 79 مقولهی عمده به دست آمد. دادههای مرحلهی دوم کدگذاری باز، در قالب 77 مقوله عمده طبقهبندی شد. در مرحله کدگذاری محوری، 6 مقولهی هستهای تعیین شد. در مرحلهی کدگذاری گزینشی، به دنبال ارایهی یک الگوی تلفیقی، همگرا و برخوردار از سطح انتزاعی بالا، دوباره 6 مقولهی هستهای، برحسب ویژگیهای شرایطی، راهبردی و پیامدی طبقهبندی شد. سپس، در قالب یک الگوی منطقی و با تکیهبر درک و تفسیر خبرگان آموزش عالی، مقولهی آموزش فهمآفرین، بهعنوان مقولهی هستهای نهایی انتخاب شد. در بخش کمی، با انجام مدلیابی معادلات ساختاری، مشخص شد، تمام عوامل (مقاطع و رشتههای تحصیلی، دورههای آموزشی، آموزش عمومی و فرادانشگاهی، برنامههای درسی، عملکرد آموزشی و خدمات آموزش) مورد تأیید بوده و دارای بار عاملی کافی جهت پیشبینی الگوی کیفیت آموزشی دانشگاههای کشور هستند. همچنین، با توجه به، شاخصهای برازش، الگوی کیفیت آموزشی دانشگاههای ایران از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است. نتایج پژوهش نشان داد، کیفیت آموزشی دانشگاهها، مفهومی پیچیده و چندبعدی است. با عنایت به اینکه، اجبار برای لزوم پاسخگویی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در برابر تأمینکنندگان منابع مالی (خانوادهها، مؤدیان، دولت و...) و مصرفکنندگان آموزش عالی (دانشجویان، بازار، صنعت و...)، کیفیت آموزشی را تبدیل به دغدغهی دائمالتزاید کرده است، پیشنهاد میشود، دانشگاهها، در راستای نهادینهسازی فعالیتهای اثربخش سازمانی خود، به توسعهی کیفی با توجه به دورنمای آموزش عالی و مختصات فرهنگی کشور بپردازند. علاوه بر این، با انجام مطالعات تطبیقی نسبت به وضعیت آموزشی سایر دانشگاههای کشور و جهان آگاهی کسب کند و در جهت داشتن مزیت رقابتی، دانش مورد نیاز خود را به دست آورد.
آموزش عالی
دانشگاه
نظریهی زمینهای
طراحی و اعتباریابی کیفیت آموزش
2021
09
23
221
258
https://mpes.sbu.ac.ir/article_101148_ad57e71e36577e2e270c2930696f7c0c.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
الگوی جاری توسعه حرفهای معلمان ابتدایی استان خراسان جنوبی: رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد
مسعود
طاهرپور کلانتری
هادی
پورشافعی
هدف: یکی از مسائل عمده در آموزش و پرورش با توجه به گستردگی جامعة منابع انسانی بهویژه معلمان، تقویت منابع انسانی است. معلمان، از مهمترین متغیرهای نیازمند تغییر بهمنظور بهبود سیستمهای آموزشی شناخته میشوند. هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود توسعه حرفهای معلمان مقطع آموزش و پرورش ابتدایی است.مواد و روشها: رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر، کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعهی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامههای توسعه حرفهای آموزگاران استان خراسان جنوبی بودند که از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکمحور انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبهی نیمهساختاریافته با 12 نفر از آموزگاران، 4 نفر از مدیران مدارس و 2 نفر از کارشناسان آموزش منابع انسانی آموزش و پرورش خراسان جنوبی بود. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. جهت محرمانه ماندن هر کدام از شرکتکنندگان در مراحل پژوهش و رعایت اخلاق پژوهشی به هرکدام از آنها یک کد اختصاص داده شد. ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق، مصاحبه نیمهساختاریافته میباشد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا (1980) استفاده شد. در زمینهی قابلیت اعتبار، از روش کنترل اعضاء شرکتکننده استفاده شد. در زمینهی قابلیت انتقال، یافتهها در اختیار متخصصین قرار داده شد. در زمینهی قابلیت اتکا (قابلیت اطمینان)، از روش توافق بین کدگذاران استفاده شد و در زمینهی قابلیت تأیید مرور و بازخورد همتایان بکار برده شد.بحث و نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشاندهندهی سی و سه مفهوم محوری و سیزده مقوله منتخب است که در قالب مدل پنج عاملی شامل عدم برنامه مناسب و نگاه غیرحرفهای به توسعه حرفهای بهعنوان مقولهی محوری و شرایط علّی (عوامل فردی و سازمانی)، عوامل زمینهای (عوامل محیطی و سازمانی)، شرایط مداخلهای تسهیلگر(انگیزش، نیازسنجی و برنامههای توانمندسازی)، شرایط مداخلهگر محدودکننده (چالشهای برنامهای و چالشهای مالی و سیاستگذاری) راهبردها (جاری و اقدامات احساس نیاز شده) و پیامد (کاهش کاهش انگیزه و اتلاف منابع) سازمان یافت.
توسعه حرفهای
آموزگاران
دوره ابتدایی
نظریه داده بنیاد
2021
09
23
259
284
https://mpes.sbu.ac.ir/article_101380_6220bb04752abfacec9448ff0288aafb.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
هویت عاطفی زنان دانشجوی دوره دکتری مبتنی بر تجارب زیسته در آموزش عالی
آمیتیدا
روزگار
کوروش
فتحی واجارگاه
کامبیز
پوشنه
هدف: بحث درباره هویت و داشتن تعریفی از خود همواره از اصلیترین دغدغههای بشری است. هویت اشاره به شیوههایی دارد که افراد و گروهها در روابط اجتماعی خود از افراد و گروههای دیگر متمایز میشوند. فرآیند ساخت هویت از نظر احساسی خنثی نیست و همیشه تحت تأثیر احساسات است. هویت عاطفی به فرایند شناسایی از طریق احساسات اشاره دارد، به اینکه چگونه احساسات، شخص را راهنمایی میکنند که چه کسی است و جهان را چگونه میبیند. این مطالعه باهدف دستیابی به درک بهتر از هویت عاطفی زنان دانشجو مبتنی بر تجربیات معنادار آنان در آموزش عالی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجامشده است.مواد و روشها: مشارکتکنندگان این پژوهش 4 نفر از دانشجویان دوره دکتری مشغول به تحصیل در رشتههای علوم انسانی و علوم پایه دانشگاههای دولتی هستند. روایتهای این زنان از تجارب عاطفی زیستهشان در دانشگاه بهوسیله مصاحبه نیمهساختاریافته و بهصورت تلفنی جمعآوری و مراحل تکمیلی از طریق پیامرسان واتساپ انجام شد. دادهها با استفاده از تحلیل تماتیک و بهرهگیری از رویکرد مکس ون منن در پدیدارشناسی، تحلیل گردید.بحث و نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که حمایت عاطفی استاد از دانشجو، الگوبرداری عاطفی از استاد، علاقه به فضای زیستهی دانشگاهی، بروز صدا و تقاطع قومیت با عاطفه ازجمله عوامل تأثیرگذار بر هویت عاطفی در حال ساخت و بازسازی زنان مشارکتکننده در این پژوهش است. تأثیرگذارترین تجربیات بر هویت عاطفی این زنان، حاصل تعاملاتشان با اساتید و بهویژه استاد راهنما است و مشارکتکنندگان، استادان خود را بهعنوان منبعی برای تأیید و تقویت هویت عاطفی خود در نظر میگیرند. براساس نتایج پژوهش حاضر، از آنجاکه تغییرات عاطفی با یادگیری گرهخورده است، حمایت عاطفی استاد از زنان دانشجوی دوره دکتری منجر به بهبود تواناییهای شخصی و علمی آنها شده است. همچنین ایجاد محیط منعطف، امن و تکثرپذیر برای دانشجویان و بهویژه زنان موجب ایجاد تعلقخاطر و برقراری تعامل بهتر با خود و دیگران میشود. بهاینترتیب مبارزه برای گرفتن تأیید هویت خود تبدیل به کنکاش عمیق برای شناخت خود و دیگران در یک محیط تسهیلگر میشود.
آموزش عالی
تجربه زیسته
زنان دانشجوی دوره دکتری
هویت عاطفی
2021
09
23
285
312
https://mpes.sbu.ac.ir/article_101453_2e5d3278c2a646264ca83ad576bed4f8.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
مشکلات یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران از دیدگاه دانشجویان به واسطه شیوع ویروس کرونا
علی
زارعی
محمد
جوادی پور
هدف: نوآوریهای آموزشی در آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور ایران در دوران شیوع ویروس کرونا بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. بعد از شیوع ویروس کرونا در ایران، کلیه همایشها، نشستهای تخصصی و همچنین کلاسهای آموزشی دانشگاهها به دستور وزیر بهداشت تعطیل و باید چارهای تدبیر میشد تا امر آموزش استمرار پیاده کند. دانشگاه تهران که نماد آموزش عالی کشور محسوب میشود و امر آموزش و یادگیری از اساسیترین ارکان این دانشگاه محسوب میشود، بنابر پیام ریاست محترم وزارت علوم، قرار شد که کلیه کلاسهای آموزشی و درسی، اعم از لیسانس، فوق لیسانس و دکتری به صورت الکترونیکی برگزار گردند. بنابراین هدف پژوهش حاضر واکاوی مشکلات یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران بهواسطه شیوع ویروس کرونا بود.با شیوع ویروس کرونا، شیوهی برگزاری کلاسهای آموزشی در دانشگاههای ایران از جمله در دانشگاه تهران، بهعنوان نماد آموزش عالی کشور، از حضوری به الکترونیکی تغییر یافت. هدف پژوهش حاضر واکاوی مشکلات یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران بهواسطه شیوع ویروس کرونا بود.مواد و روشها: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. میدان پژوهش دانشگاه تهران بود. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 13 نفر از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که به روش نمونهگیری هدفمند و ملاکمحور تا حد اشباع نظری ادامه یافت. بهمنظور اعتباربخشی به یافتهها به انجام یک مصاحبه تکمیلی پرداخته شد، اما اطلاعات جدیدی حاصل نگردید، بنابراین فرایند مصاحبه متوقف و گزارشنویسی آن آغاز گردید. برای تحلیل دادههای پژوهش از روش هفت مرحلهای کلایزی استفاده شد. در مجموع 7 مضمون و 36 خرده مضمون شناسایی شد. جهت ارزیابی یافتههای پژوهش از بازبینی اعضا و ممیزی همگنان و حضور طولانیمدت در محیط استفاده شد.بحث و نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که بخشی از مشکلات مربوط به زیرساختهای اینترنتی در کشور و برخی از آنها مربوط به دانشجویان و استادان میباشد. این پژوهش بخشی از مشکلات یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران را از دید دانشجویان نمایان ساخت. البته جای شک نیست که مرکز یادگیری الکترونیک همواره به دنبال ارتقای زیرساختها و رفع مشکلاتی است که در این فضا وجود دارد، اما یک آسیبشناسی دقیق باعث میشود که این فضا روز به روز کاراتر و اثربخشتر گردد. لذا امید است که افرادی که مسئول این قبیل آموزشها در نظام آموزش عالی دانشگاهها هستند، با سعی و تلاش مجدّانه در جهت رفع این مشکلات برآیند و گامی اساسی در پیشبرد اهداف نظام تعلیم و تربیت در دوران شیوع ویروس کرونا در کشور عزیزان، ایران داشته باشند.
دانشگاه تهران
نوآوریها
ویروس کرونا
یادگیری الکترونیک
2021
09
23
313
342
https://mpes.sbu.ac.ir/article_101102_ad71e0416d3ff371fe52b7ac1ca4a356.pdf
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2423-5261
1400
14
2
طراحی چارچوب مفهومی انتخاب خدمت ابری مناسب برای سامانههای آموزش الکترونیک
علی اصغر
سالارنژاد
مریم
شعار
هدف: آموزشهای مجازی با توجه به مزایایی مانند انعطافپذیری، تنوع و دسترسی آسان بهعنوان یک روش مناسب برای یادگیری در دهههای اخیر مطرح شده است. بروز بحرانهایی مانند همهگیری جهانی کوید 19، کاربران سامانههای آموزش الکترونیکی را به صورت فزایندهای افزایش داده است. از چالشهای مهم این سامانهها، فراهمسازی زیرساخت سختافزاری و نرمافزاری متناسب برای پاسخگویی به کاربران رو به فزونی خود و حفظ کارایی است. پیدایش محاسبات ابری شیوهی دستیابی به منابع ذخیرهسازی و پردازش اطلاعات را دگرگون کرده است. وجود ویژگیهای دسترسی آسان از طریق مکانیسمهای استاندارد ارتباطی شبکه و افزایش خودکار تخصیص منابع در صورت نیاز موجب شده است تا مدل رایانش ابری به زیرساختی ایدهآل برای سامانههای آموزش الکترونیکی تبدیل شود. اما با توجه به تعدد تأمینکنندگان ابری و تنوع خدمات آنها، همچنین مؤلفههای مختلف کیفیتی این خدمات مسأله انتخاب زیرساخت بهعنوان خدمت چالشی جدی برای مدیران اینگونه سازمانها است. پژوهشهای متعددی در زمینه انتخاب خدمت ابری صورت پذیرفته اما این پژوهشها بیشتر از منظر تأمینکننده خدمات ابری و کمتر از منظر سازمانی که نیاز به انتخاب خدمت دارد صورت گرفته است. اندک مطالعات صورت گرفته از منظر سازمان نیز با پیشفرضهای مختلف و شاخصهای محدود اجراء گردیده و فقدان رویکرد یکپارچه علیالخصوص در حوزه انتخاب خدمات زیر ساخت ابری برای سامانههای آموزش الکترونیکی در مطالعات کاملاً مشهود است.مواد و روشها: تحقیق حاضر تلاش کرده با پیروی از رویکرد آمیخته و استفاده از روشهای بررسی نظاممند ادبیات، دلفی فازی و اولویتبندی بهترین بدترین فازی در قالب طرحی اکتشافی، نمایی منسجم و جامع از "عوامل مؤثر برانتخاب خدمت ابری" ارائه نماید. در گام اول با مرور نظاممند ادبیات به یافتههای 105 منبع علمی در حوزه انتخاب خدمت ابری استناد گردید. در ادامه با روش فراترکیب مفاهیم و مقولههای چارچوب اولیه از منابع علمی مذکور شناسایی گردیده است. نتیجه گام اول در حکم چارچوب اولیه پژوهش، بهعنوان ورودی مطالعه دلفی فازی بکارگرفته شده و برمبنای نظرات 15 خبره حوزه پردازش ابری که از سایت ResearchGate با شرایط خاصی انتخاب و در پانل عضوگردیدهاند، چارچوب اولیه توسعه یافته، پالایش شده و به تأیید رسیده است. در گام نهایی با کمک روش بهترین بدترین فازی وزن هر یک از ابعاد و عناصر چارچوب مشخص و چارچوب مفهومی پژوهش تدوین و تبیین گردیده است.بحث و نتیجهگیری: چارچوب انتخاب خدمت ابری مناسب برای سامانههای آموزش الکترونیک شامل 5 مقوله اصلی است که بیشترین اهمیت در انتخاب خدمت ابری را مقوله عملکرد و در مرحله بعد مقوله امنیت به خود اختصاص دادهاند. چارچوب مذکور مشتمل بر 259عنصر مفهومی که در قالب 5 مقوله یا بعد 27 نوع یا دسته، سازمانیافته است. مقولههای شناسایی شده عبارت از عملکرد (دسترسپذیری، زمانپاسخگویی/تأخیر، ظرفیت، قابلیتها، پشتیبانی، آسانی استفاده، مقیاسپذیری)، امنیت (قابلیت اطمینان، احراز هویت/ میزان دسترسی، مدیریت حوادث و گزارش، ثبت رویداد و نظارت، مدیریت آسیبپذیری، حاکمیت)، مدیریت داده (تهیه نسخه پشتیبان و بازیابی، چرخهی حیات داده، قابلیت انتقال داده)، حفاظت از دادههای شخصی (محدودیتهای استفاده، نگهداری و افشا، شفافیت و اطلاعرسانی، مسئولیتپذیری، موقعیت جغرافیای داده)، سازمانی ومحیطی (اثر ابر بر محیط زیست، شهرت تأمینکننده خدمات، هزینه اجاره، هزینه شبکه/داده، سیاستهای سازمان، آموزش کارکنان، بازخورد کاربران) و همچنین به ترتیب مقوله عملکرد با وزن 0.348، امنیت با وزن 0.221، سازمانی و محیطی با وزن 0.203، محافظت از داده شخصی با وزن 0.161 و مدیریت داده با وزن 0.067 در انتخاب خدمت ابری مؤثر هستند.
خدمت ابری
انتخاب خدمت ابری
سامانههای آموزش الکترونیکی
آموزش مجازی
2021
09
23
343
374
https://mpes.sbu.ac.ir/article_101094_a9ec871e6a1430d834cdc55fb690dead.pdf