دانشگاه شهید بهشتی
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2538-6344
8
1
2015
06
22
تاثیر سبکهای تربیتی والدین بر انجام اعمال عبادی فرزندان
9
30
FA
زهرا
بیگدلی
کارشناس ارشد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه الزهرا (س)
طیبه
ماهروزاده
دانشیار دانشگاه الزهرا (س)
mahrouzadeh.t@gmail.com
یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی، خانواده است که تأثیری عمیق بر تربیت معنوی و دینی فرزندان دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی شیوه فرزندپروری والدین و تأثیر آن بر چگونگی انجام اعمال عبادی دانشآموزان دختر سوم راهنمایی است. پژوهش از نوع توصیفی–تفسیری است که با استفاده از روش کمی و کیفی (آمیخته) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل، دانشآموزان دختر سال سوم راهنمایی شهر تهران و مادران آنها است که در بخش کمی پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی و در بخش کیفی بهروش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. حجم نمونه در بخش کمی پژوهش 70 دانشآموز و در بخش کیفی 18 دانشآموز (دختر) و مادران آنها بود که در مجموع 36 نفر میشدند. در بخش کمی با ارائه پرسشنامه استاندارد شده بامریند به نوجوانان، سه شیوه فرزندپروری مقتدر، سهلگیر و مستبد که توسط والدین اعمال میشود تعیین شد. در بخش کیفی پژوهش مصاحبه عمیق انجام شد. یافتهها تجزیه و تحلیل، مقایسه و نتیجهگیری شد. نتایج نشان داد که تعداد نوجوانان دارای والدین سهلگیر بیشتر از والدین مقتدر و مستبد بودند. همچنین نوجوانان دارای والدین مقتدر از نظر انجام عبادات در وضعیت مطلوبتری نسبت به نوجوانان دارای والدین مستبد و سهلگیر بودند. بدینمعنا که رفتار و عملکرد درست والدین مقتدر توانسته الگوی خوبی برای فرزندان باشد. در میان اعمال عبادی، تمامی نوجوانان در مرتبه نخست، به روزههای ماه رمضان، در مرتبه دوم، خواندن نماز و در مرتبه سوم به قرائت قرآن توجه داشتند. ایشان در انجام اعمال عبادی به جز تأثیر خانواده بر تأثیر معلمین درس مطالعات دینی، برنامههای مذهبی مدارس، دوستان و اقوام و مطالعه کتاب نیز اشاره نمودند.
خانواده,شیوه فرزندپروری,تربیت دینی,عبادت,دانشآموزان دختر سوم راهنمایی
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98414.html
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98414_cc8afa8966e623bf3a0fa6da54ec1a0a.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2538-6344
8
1
2015
06
22
تحلیل و اعتباریابی ابزار سنجش رویکردهای مطالعه دانشجویان
31
42
FA
سکینه
زاهدی
دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه تهران
s_zahedi@stf.sbu.ac.ir
محمدحسن
پرداختچی
استاد دانشگاه شهید بهشتی
سیدرسول
حسینی
عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ابزار سنجش رویکردهای مطالعه دانشجویان و تعیین ویژگیهای فنی آن است. روش پژوهش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی رشتههای گروه علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی متشکل از 4438 دانشجو بود. با روش نمونهگیری طبقهای، نمونهای به تعداد 358 نفر انتخاب شد. ابزار، پرسشنامه 20 سوالیSPQ بیگز بوده است. دادهها از طریق تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. تحلیل عاملی اکتشافی مدل اندازهگیری 4 عاملی جدیدی را نشان داد که این عوامل عبارتاند از انگیزه عمیق، استراتژی عمیق، انگیزه سطحی و استراتژی سطحی. ضمناً پایایی و روایی ابزار نیز محاسبه شده است و نشان داد برای سنجش مطالعه دانشجویان مناسب است. براساس نتایج بهدست آمده مدل چهار عاملی جدید حاصل تأثیر بافت و فرهنگ هر اجتماع بر ابزار سنجش است و بر متناسبسازی ابزارهای سنجش رویکرد مطالعه با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه دانشجویان کشورمان تأکید میکند.
دانشجویان,رویکردهای مطالعه,تحلیل عاملی,پرسشنامه SPQ,آموزش عالی
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98408.html
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98408_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2538-6344
8
1
2015
06
22
تحلیل وضعیت موجود و شناسایی چالشهای پیش روی تحقق وضعیت مطلوب آموزش مدیران در شرکتهای بزرگ وابسته به صنعت خودروسازی شهر مشهد
43
66
FA
مینا
رضازاده
کارشناس ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد
مرتضی
کرمی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
mor.karami@um.ac.ir
محمدرضا
آهنچیان
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
هدف پژوهش حاضر، تحلیل وضعیت موجود و شناسایی چالشهای پیش روی وضعیت مطلوب آموزش مدیران در صنعت خودروسازی با روش بررسی موردی است. اطلاعرسانها، مدیران و کارشناسان آموزش 10 شرکت بزرگ وابسته به صنعت خودروسازی شهر مشهد بوده که 4 شرکت بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب گردید. راهبردهای مورد استفاده، بررسی و تحلیل اسناد شرکتها در زمینه آموزش مدیران، مصاحبه و پرسشنامهی محققساخته بود. جهت تحلیل دادههای کمی از آمار توصیفی (درصد و فراوانی) و دادههای کیفی از تحلیل ساختاری و تفسیری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که در اکثر شرکتها از روشهای مناسب نیازسنجی آموزش مدیران استفاده نمیشود، میزان مشارکت مدیران در نیازسنجی بسیار محدود است و نیازسنجی بهصورت مستمر انجام میگیرد. در اکثر شرکتها برنامهریزی مشخصی برای برگزاری دورههای آموزشی وجود ندارد و طراحی آموزشی توسط یک کادر متخصص صورت نمیگیرد. مدیران بهطور معمول خیلی کم در دورهها حضور پیدا میکنند. عمدهی شرکتها از شیوهی آموزشی کنفرانس استفاده میکنند و روش تدریس غالب در شرکتها برای آموزش مدیران، روش سخنرانی و پرسش و پاسخ است. نتایج بهدست آمده در ارتباط با چالشهای پیشروی تحقق وضعیت مطلوب آموزش مدیران نشان داد که این چالشها در دو مقولهی چالشهای مشترک شامل، دانش و تخصص، امکانات و تخصیص بودجه کافی به بخش آموزش، دیدگاه مدیر ارشد سازمان، فرهنگ آموزش نزد مدیران و فرهنگ کلی و عمومی سازمان و چالشهای تخصصی نیازسنجی و ارزشیابی، دانش و تخصص متولیان امر آموزش و ضرورت و اهمیت است، همچنین چالشهای تخصصی طراحی شامل، مدرس، حضور مدیران در دورههای آموزشی، زمان اجرا و واحد آموزش است.
آموزش مدیران,نیازسنجی,طراحی دورههای آموزشی,ارزشیابی
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98411.html
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98411_d297c5aef9100f17103af9c4a4a254c4.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2538-6344
8
1
2015
06
22
مطالعه نقش میانجی مؤلفههای توانمندسازی روانشناختی در تبیین ارتباط سازوکارهای یادگیری سازمانی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه کردستان
67
84
FA
محمد
قهرمانی
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
dr_ghahramani@yahoo.com
غلامرضا
شمس مورکانی
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
حامد
سیف پناهی
کارشناس ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی
hamed.s1390@gmail.com
هدف تحلیل روابط بین مؤلفههای یادگیری سازمانی و توانمندسازی روانشناختی با رضایت شغلی کارکنان است. این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه کردستان به تعداد 198 نفر، که نمونهای به حجم 116 نفر از کارکنان به شیوه نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه یادگیری سازمانی نیفه (2001)، توانمندسازی روانشناختی وتن و کمرون (1998) و رضایت شغلی مینهسوتا (1967) بود. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل مسیر نشان داد که تمام مؤلفههای یادگیری سازمانی به استثنای توسعه شایستگیهای کارکنان و چشمانداز مشترک و نیز تمام مؤلفههای توانمندسازی روانشناختی ارتباط معنیداری با رضایت شغلی داشتند. همچنین سه مؤلفه احساس خودمختاری، احساس تأثیر و احساس اعتماد نقش میانجی را در ارتباط بین سازوکارهای یادگیری سازمانی و رضایت شغلی ایفا میکردند.
یـادگیـری سازمـانی,توانمندسـازی روانشناختی,رضایت شغلی
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98412.html
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98412_cbc5d2d0cad97178663c4a67c610a058.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2538-6344
8
1
2015
06
22
الگوی ساختاری رابطه توانمندسازی روانشناختی و رضایت شغلی با نقش واسطهای خودکارآمدی و خودتنظیمی (مورد مطالعه: دانشگاه خوارزمی)
85
112
FA
اعظم
پهلوان صادق
دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه خوارزمی
a.pahlevansadegh@gmail.com
بیژن
عبداللهی
عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی
هدف پژوهش حاضر شناسایی ارتباط توانمندسازی روانشناختی و رضایت شغلی با نقش واسطهای خودکارآمدی و خودتنظیمی است که با روش همبستگی و اجرا با پرسشنامههای توانمندسازی روانشناختی، خودکارآمدی، خودتنظیمی و رضایت شغلی بر روی 310 کارشناس حوزهی ستادی دانشگاه خوارزمی در سال 1392، که بهروش سرشماری انتخاب شدند، انجام شد. مدل معادلات ساختاری در پژوهش شامل 1 سازه مکنون مستقل توانمندسازی روانشناختی و 3 سازه مکنون وابسته خودکارآمدی، خودتنطیمی، رضایت شغلی است. یافتهها حاکی از تأثیر معنادار و مستقیم توانمندسازی روانشناختی بر خودکارآمدی (37/0γ = )، بر خودتنظیمی (55/0γ = )، و بر رضایت شغلی (86/0=γ )، تأثیر معنادار و مستقیم خودکارآمدی بر خودتنظیمی (34/0β = ) و بر رضایت شغلی (37/0β = ) و تأثیر معنادار و معکوس خودتنظیمی بر رضایت شغلی (54/0- β =) در مدل است. نتایج بیانگر تأثیر مستقیم توانمندسازی روانشناختی با مضمون خودمختاری، ریسکپذیری، رشد شخصی و مسئولیت بیشتر در تصمیمگیری بر خودکارآمدی یعنی قضاوت فرد درباره تواناییهایش برای سازماندهی، اجرای وظایف و مقابله با مشکلات شغلی و نیز تأثیر مستقیم هر دو سازه بر میزان خودتنظیمی و شکلگیری رضایت شغلی و متعاقباً موفقیت سازمان است؛ در حالیکه، خودتنظیمی با مفهوم تلاش منظم جهت کسب اهداف شخصی و سازمانی تأثیر غیرمستقیم بر رضایت شغلی داشته است.
توانمندسازی روانشناختی,رضایت شغلی,خودکارآمدی,خودتنظیمی,دانشگاه خوارزمی
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98413.html
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98413_59c5ad6399f2978766ad39b1dec58844.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2538-6344
8
1
2015
06
22
بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد کارشناسان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به شاخصهای توسعه منابع انسانی
113
126
FA
امیرحسین
مهدیزاده
استادیار برنامهریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر
ژاله
طاهری
دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی
zhalehtaheri@yahoo.com
هدف پژوهش حاضر بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد کارشناسان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به شاخصهای توسعه منابع انسانی بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع زمینهیابی بود. جامعه این پژوهش را تمامی کارشناسان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تشکیل میدادند که از بین آنها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی منظم تعداد 120 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری پرسشنامهی شاخصهای توانمندسازی نیروی انسانی بود که دارای روایی صوری مطلوب و ضریب اعتبار بالاتر از 70/0 است. مدل آماری پژوهش حاضر، t تکگروهی و t دو گروه مستقل بود. نتایج پژوهش نشان داد که میزان آگاهی کارشناسان کمتر از حد متوسط است؛ همچنین، نگرش آنها به شاخصهای توسعهی منابع انسانی مثبت بوده و در نهایت عملکرد آنها در انجام شاخصهای منابع انسانی در حد متوسط است .با توجه به نتایج بهدست آمده، پیشنهاد میگردد جهت افزایش آگاهی و عملکرد کارشناسان آموزشی، اقدامات مناسبی از سوی دستاندرکاران و مسئولین صورت گیرد. گزینش و گمارش افراد با در نظر گرفتن انطباق شغلی صورت گیرد و کلاسها و کارگاههای آموزشی برای آنها برگزار گردد.
آگاهی,نگرش,عملکرد,کارشناسان آموزشی,منابع انسانی
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98409.html
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98409_4ad63b9387d0af00878048833755a866.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
2423-5261
2538-6344
8
1
2015
06
22
مدلیابی روابط بین عدالت سازمانی، کار تیمی و وفاداری سازمانی: مطالعه موردی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران
127
144
FA
سیدمحمد
موسوی جد
استادیار گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه کردستان
مریم
شهودی
دانشجوی دکتری رشته مدیریت آموزشی دانشگاه ارومیه
m-shohoudi@yahoo.com
صدف
خلیجیان
دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی
sadafkhalijian@gmail.com
خلیل
زندی
دانشجوی دکتری رشته مدیریت آموزشی دانشگاه بوعلی سینا همدان
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط علی بین عدالت سازمانی، کار تیمی، و وفاداری سازمانی در میان کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران بود. در این پژوهش، عدالت سازمانی بهعنوان متغیر مستقل، وفاداری سازمانی بهعنوان متغیر وابسته و کار تیمی بهعنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران (824 نفر) بود که با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی ساده، 250 نفر بهعنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. جهت بررسی مؤلفههای مربوط به متغیرهای مورد مطالعه و سنجش روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی و برای آزمون فرضیههای پژوهش از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان دادکه مؤلفههای مورد بررسی میتوانستند توصیف مناسبی از متغیرهای پژوهش داشته باشند. در این میان مؤلفه عدالت مراودهای بیشترین نقش را در توصیف عدالت سازمانی داشت؛ مؤلفه هدفمندی بیشترین نقش را در توصیف کار تیمی و مؤلفه کیفیت گزینههای جانشین، بیشترین نقش را در توصیف وفاداری سازمانی داشت. نهایتاً نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که عدالت سازمانی بهصورت مستقیم و با واسطه کار تیمی بر وفاداری سازمانی تأثیر میگذارد.
عدالت سازمانی,کار تیمی,وفاداری سازمانی
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98410.html
https://mpes.sbu.ac.ir/article_98410_aeb965fa0636281e579ba6fa710b47e8.pdf