محبوبه عارفی, باقر حجازی, راضیه قاهری
صفحه
: هدف از انجام این پژوهش شناسایی میزان تأثير ارتباطات بینالمللی آموزش عالی در برنامههای درسی آن از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران و متخصصان برنامهریزی درسی بود. با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای نسبی 322 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند و به دلیل تعداد کم متخصصان برنامهریزی درسی با استفاده از روش سرشماری ساده، کل جامعه به عنوان نمونة پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامة محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن پس از مطالعة پرسشنامه توسط متخصصان مربوط مورد تأیید قرار گرفت و اعتبار پرسشنامه نیز از طریق اجرای آزمایشی بر روی 35 نفر از گروه نمونه و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 95/0 به دست آمد. نتایج ناشي از بررسی نظرات دو گروه در پرسشنامه نشان میدهد که هر دو گروه معتقد هستند افزایش ارتباطات بینالمللی آموزش عالی بر روی عناصر چهارگانة برنامة درسی (محتوا، روشهای تدریس، روشهای ارزشیابی و تجهیزات) تأثیرات بسیار خواهد داشت.
آموزش عالی، بینالمللی شدن آموزش عالی، برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، روش آموزشی، روش ارزشیابی
قربانعلی سلیمی, الهام شاهمندی
صفحه
هدف از پژوهش حاضر، بررسي همبستگي بين سبك رهبري (تحولي ـ تعاملي) مديران دبيرستانهاي شهر اصفهان با ميزان كاربست مؤلفههاي سازمانهاي يادگيرندة قابليتهاي شخصي ـ الگوهاي ذهني ـ آرمان مشترك ـ يادگيري تيمي و تفكر سيستمي بود. روش پژوهش، توصيفي از نوع همبستگي و جامعة آماري شامل 310 نفر از مديران و 4808 نفر از دبيران دبيرستانهاي مناطق شش گانة شهر اصفهان در سال تحصيلي 85-1384 بود، كه با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي متناسب با حجم، 90 نفر از مديران و 120 نفر از دبيران انتخاب شدند. ابزار جمع آوري اطلاعات شامل پرسشنامة باس با 41 گویه و پرسشنامة محقق ساختة سازمانهاي يادگيرنده با 44 گويه بود كه ضريب پايايي با استفاده از آلفاي كرونباخ 96/0 براي پرسشنامة سازمان يادگيرنده و 94/0 براي پرسشنامة رهبري تحولي ـ تعاملي به دست آمد. يافتههاي پژوهش نشان داد بين سبك رهبري (تحولي- تعاملي) با ميزان كاربست همة مؤلفههاي سازمان يادگيرنده رابطة مثبتي وجود دارد و مؤلفههاي سازمان يادگيرنده از نظر مديران در مدارس بيش ازسطح متوسط بوده است. بين سبك رهبري تحولي و سبك تحولي- تعاملي با قابليتهاي شخصي (در سطح معناداري 05/0P)، رابطة معنادار وجود داشت و ساير مؤلفهها (الگوهاي ذهني، آرمان مشترك، يادگيري تيمي، تفكر سيستمي) فقط با سبك رهبري تعاملي رابطة معناداري داشتند و سبك رهبري تحولي رابطه معنادار با اين مؤلفهها نداشت. بين نظرات دبيران مرد و زن در خصوص سبك رهبري تحولي تفاوت معنادار وجود داشت (در سطح01/0P) ولي بين نظرات مديران مرد و زن (درسطح05/0P) در مورد مؤلفههاي سازمان يادگيرنده تفاوت معنادار وجود نداشت. از نظر مدرك تحصيلي نيز بين نظرات دبيران در مورد سبك رهبري نيز از نظر دبيران ليسانس و فوق ليسانس (01/0P) تفاوت معنادار وجود داشت. در حالي كه بين نظرات مديران در مورد مؤلفههاي سازمان يادگيرنده با توجه به مدرك تحصيلي و سابقة خدمت (در سطح05/0P) تفاوت معنادار وجود نداشت.
يادگيري، يادگيري سازماني، سازمان يادگيرنده، قابليتهاي شخصي، مدلهاي ذهني، آرمان مشترك، يادگيري تيمي، تفكر سيستمي، سبك رهبري تحولي- تعاملي.
پروژة ارزیابی اثربخشی دورههای آموزشی شرکت برق منطقهای باختر و ارائه راهکارهای اصلاحی بنا بر سفارش کمیتة مرکزی تحقیقات شرکت و قرارداد پژوهشی با دانشگاه شهید بهشتی از سال 1384 آغاز و در شهریور 1385 به اتمام رسید. محدودة اجرای این طرح، شرکتهای تحت پوشش برق منطقهای باختر و نمونهها شامل کلیة کارکنانی بود که درسال 1383 در دورههای آموزشی شرکت مذکور حضور داشتند. افزون بر این، مدیران مستقیم آنان نیز بخش دیگری از نمونههای پژوهش را شامل میشدند. هدف اصلی از اجرای این پروژه، شناسایی میزان اثربخشی دورههای آموزشی و شناخت نقاط قوت و ضعف فرایند برنامهریزی و اجرای دورهها به منظور ارائه راهکارهای اصلاحی مناسب بود. به همین منظور پرسشهاي پژوهشی این تحقیق براساس الگوی چهار سطحی ارزیابی اثربخشی دورههای آموزشی «کرک پاتریک1» تدوین شد و مبنای طراحی و ساخت ابزارهای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز قرار گرفت.نتایج طرح نشان دهندة وجود اثربخشی در دورههای آموزشی در حد نسبتاً مطلوب میباشد. با وجود این برخی از ابعاد و جنبههای دورههای آموزشی برگزار شده از نواقص و کاستیهایی نیز برخوردار بوده، که به تفصیل و با ذکر جزئیات در گزارش پژوهش آورده شده است. در پایان مقاله نیز برخی پیشنهادهای کاربردی به تفکیک عناصر اصلی فرایند آموزش تنظیم و ارائه گردیده است.
آموزش در صنعت برق، آموزش کارکنان، آموزش کوتاه مدت، اثربخشی آموزش، ارزیابی اثربخشی آموزش
سیده مریم حسینی لرگانی, رضا میرعرب رضی, سعید رضایی
صفحه
هدف از اين پژوهش، بررسي تحليلي موانع توسعة آموزش الکترونيکي در نظام آموزشي ايران بود. براي اين منظور ابتدا به شناسايي موانع توسعة آموزش الکترونيکي در ايران با استفاده از روش دلفي و سپس به مشخص کردن اولويت آنها و ارائه راهكار پرداخته شد. روش تحقیق از نوع توصيفي ـ پيمايشي و نمونة آماري شامل 46 نفر از متخصصان آموزش الکترونيکي بود. پرسشنامة اين پژوهش، از نوع محقق ساخته و با ضريب پایایی 86/0 ميباشد. آزمونهاي آماري به کار رفته، علاوه بر روش دلفي، روش مجذور كاي (خي دو)، آزمون فريدمن و ضريب همبستگي كندال ميباشند. نتايج پژوهش حاكي از آن است که موانع آموزش الکترونیکی در نظام آموزشي ايران به ترتيب عبارتاند از 1) موانع تكنولوژيكي، 2) فرهنگي/ اجتماعي، 3) پداگوژيكي، 4) حقوقي/ اداري، 5) راهبردي و 6) اقتصادي
نظام آموزشي، فناوري اطلاعات و ارتباطات، آموزش الکترونيکي، موانع توسعة آموزش الکترونيکي
یحیی قائدی, محمدرضا آهنچیان
صفحه
در این پژوهش، میزان اطلاع از تحقیقات انجام شده، روشهای اطلاع از نتایج، روشهای کاربست نتایج و موانع کاربست یافتههای پژوهشی بررسی شده است. نمونة این پژوهش را 68 نفر از کارشناسان بخشهای مختلف مناطق آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران تشکیل دادند که از آنها در مورد 41 مورد از عناوین تحقیقاتی انجام شده در یک دورة معین (نمونة دوم) در زمینة چهار سؤال اصلی پژوهش پرسش شده بود. روش نمونهگیری در جامعة اول، تصادفی ساده بود و برای نمونة دوم به علت محدود بودن عناوین تحقیقاتی کل جامعه مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامة محقق ساخته بود و برای تحلیل دادههای گردآوری شده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای استنباط آماری (2x) استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان میدهد که 25/12 درصد از نمونة آماری از تحقیقات انجام شده مطلع هستند که 45 درصد از آنها از طریق نامة رسمی سازمان، 35 درصد از طریق مجلات تخصصی، 5 درصد از طریق رسانههای عمومی، 5/42 درصد از طریق خبرنامههای داخلی، 40 درصد از طریق چکیدة تحقیقات، 5/27 درصد از طریق شرکت در سمینارها از تحقیقات انجام شده مطلع شده اند. مهمترین موانع کاربست را نبود ارتباط متقابل بین مسئولان و پژوهشگران 3/60 درصد، حاکم نبودن روحیة علمی بر افراد و فضای سازمان 5/51 درصد، عدم پیگیری مسئولان 1/47 درصد، کمبود منابع مالی 1/47 درصد و ضعف بنیة علمی مسئولان 8/32 درصد تشکیل می دهد.
کاربست، کاربست تحقیقات آموزشی، روشهای کاربست، موانع کاربست، شیوههای اطلاع رسانی کاربست. موانع پژوهش
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مدیریت رهبر ـ عضو بر ابعاد جوّ سازمانی دانشگاه سوره بود. روش پژوهش، تحقیق شبه آزمایشی یک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود و60 نفر از 89 کارمند دانشگاه سوره به عنوان نمونة پژوهش به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. همة شرکت کنندگان پيرو شيوة مدیریت مدیر جدید که سبک مدیریت رهبر ـ عضو را به کار میبرد، به پرسشنامة ابعاد جوّ سازمانی پریزيوزی (1980) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. ابعاد هدف، ساختار، رهبری، ارتباطات، پاداشها، روشهای کمکی و نگرش نسبت به تغییر با استفاده از مقياس مسي سنجيده شد. شركت كنندگان هشت ماه پس از به کارگیری سبک مدیریت رهبر ـ عضو مجدداً به مقیاس مذکور پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین پیشآزمون و پسآزمون مقیاس ابعاد جوّ سازمانی در ابعاد رهبری، ارتباطات، روشهای کمکی و نگرش نسبت به تغییر تفاوت معنیدار وجود داشت، این بدان معنی است که این ابعاد پس از هشت ماه بهبود يافته بود؛ همچنين بین زنان و مردان در ابعاد رابطه، پاداشها و روشهای کمکی در پس آزمون تفاوت معنیدار وجود داشت، یعنی دید کارکنان زن نسبت به کارکنان مرد بهبود بیشتری پیدا کرده بود.
جوسازمانی، عضو رهبر، مدیریت
پژوهش حـاضر با هـدف بـررسي وضعيت اشتغـال فارغالتحصيلان آمـوزشهـاي فني و حرفهاي، كاردانش و نيز شناسايي عوامل احتمالي مؤثر بر اشتغال آنان، به سفارش سازمان آموزش و پرورش در استان آذربايجان شرقي انجام شد. براي بررسي توزيع ويژگيهـاي اشتغال جامعـة مورد مطـالعـه، نمونهاي به حجم 633 نفر از فارغالتحصـيلان (386 نفر از فني و حرفـهاي و 247 نفر از كـاردانش به جز دورة بزرگسالان)، به صورت نمونهگيري تصادفي طبقهاي انتخاب شدند و دادههاي موردنياز با مراجعة مستقيم به آزمودنيها از طريق ابزار پرسشنامه به دست آمد؛ علاوه براين، از اسناد و مدارك رسمي براي مقايسة يافتهها با اطلاعات و آمارهاي رسمي موجود، استفاده شد.
خلاصه يافتههاي پژوهش عبارتاند از: اين پژوهش نشان داد که4/17 درصد از گروه نمونة فنی و حرفهاي و 15 درصد از گروه نمونة کاردانش در مشاغل مرتبط با رشتة تحصيلی اشتغال دارند و به طور كلي پسران بيشتر از دختران در مشاغل مرتبط با رشتة تحصيلی اشتغال دارند. نتايج نشان داد كه نسبت اشتغال مرتبط با رشتة تحصيلي در بخش دولتي (5/77 درصد) بيشتر از بخش خصوصي و ساير مشاغل (9/58 درصد) است و نسبتهای اشتغال فارغالتحصيلان در مناطق مختلف استان يکسان نيست. بيشترين درصد اشتغال مرتبط با رشتة تحصيلي، در ميان فارغالتحصيلان نواحی مركزي مشاهده ميشود. سرانجام نتيجهگيري شد كه بخشي از مشكلات اشتغال فارغالتحصيـلان فني و حرفهاي به محـدوديتهاي بازاركـار و قسمتي به چگونگي برنـامههاي آموزشي مربوط ميشود. در اين پژوهش پيشنهاد شد كه مهـارتهاي دارای قابليت اشتغال (اعم از فکری و جسمی) با برنامههاي فني و حرفهاي تلفيق شوند.
آموزشهاي فني و حرفهاي، آموزشهاي كاردانش، اشتغال.